| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
بازار سهام; امكانات و حقوق سهامداران
سهام در بازرگاني و امور مالي به عنوان بخش يا پارهاي از مالكيت در يك بنگاه اقتصادي است. اين سهام به طور معمول در بازارهاي عمومي سهام قابل خريد و فروش هستند. چنانچه دارندهء سهام ميتواند نفع يا عايدي اين سرمايه را اگر بتواند آن را به قيمتي بالاتر از قيمت خريد بفروشد، به دست آورد.
شركتهاي سهامي، سهامداران را قادر ميسازند كه در منافع شركت شريك باشند. پرداختهاي مربوط به منافع مشاركت به سهامداران، سود سهام ناميده ميشود. به علاوه همچنان كه سهامدار در منافع شركت ذيحق است، در صورتي كه شركت در آستانه انحلال قرار گيرد در فروش خود كارخانه نيز صاحب حق است. سهامداران همچنين ميتوانند شخصا يا توسط نمايندگانشان، در موضوعات مربوط به شركت، راي بدهند. هنگامي كه شركت سهام تازهاي را منتشر ميسازد، آنان در خريد تعداد معيني از سهام عرضه شده قبل از عرضهء عمومي، داراي حق تقدم هستند. سهامداران همچنين گزارشهاي دورهاي، معمولا سه ماهه كه در آن اطلاعاتي در زمينهء روندهاي فعاليت شركت درج شده، دريافت ميكنند.
سهام معمولا قابل تبديل است; به اين معنا كه ميتوان به اشخاص ديگر واگذار و يا فروخت.
سهامدار به عنوان شخصيت داراي مالكيت بازرگاني و دارندهء مسووليت محدود در قوانين بازرگاني و تجارت، محسوب ميشود. مسووليت محدود به اين معناست كه سهامدار شخصا در قبال بدهي شركت مسوول نيست. بخش عمدهء سرمايهء سهامدار در صورت زيان دهي و سقوط فعاليتهاي شركت در معرض نابودي قرار ميگيرد. اين امر در صورتي رخ ميدهد كه زيانهاي شركت معادل سرمايهگذاري اوليه باشد. ميزان سرمايهگذاري صاحب سهام عبارت است از مبلغي كه در هنگام خريد سهام پرداخت شده است. اين ترتيبات با ساير شكلهاي سازمانهاي بازرگاني كه به عنوان واحد شخصي يا شراكتي شناخته ميشوند، تفاوت دارد. دارندگان واحدهاي اخيردر قبال بدهكاري ناشي از كسب و كارشان، شخصا مسووليت دارند.
● بنگاههاي اقتصادي_ چگونه سهام منتشر ميكنند؟
بنگاهها اقتصادي به منظور سرمايهگذاري در فعاليتهاي مربوط به خود، مبادرت به انتشار سهام ميكنند. اين روش افزايش سرمايه، فقط براي بنگاههايي كه به صورت شركت سهامي تشكيل شدهاند امكانپذير است و بنگاههاي شخصي و شراكتي فاقد چنين امكاني هستند. شركت سهامي وجوه حاصل از فروش سهام جديد را ميتواند به چندين شكل هزينه كند. بسته به نوع شركت و موضوع فعاليت آن،اين امر ميتواند در راه گسترش تحقيقات و توسعهء عمليات شركت صورت گيرد; اختصاص به خريد تجهيزات تازه شود; تسهيلات تازه و يا بهبود تسهيلات پيشين را تامين كند يا به استخدام نيروي كار جديد اختصاص يابد.
روش ديگر افزايش سرمايه عبارت است از سرمايهگذاري اعتباري كه از طريق فروش اوراق قرضه انجام ميشود كه نوعي وام با تحمل بهرهء معين است. با انتشار اوراق قرضه، شركت متعهد ميشود سود معيني را در دورههاي تعيين شده به وامگذار - دارندهء اوراق قرضه- بپردازد و در سررسيد، كل مبلغ آن را بازپرداخت كند. اين اوراق، گواهي وام هستند در حاليكه سهام گواهي مالكيت در شركت محسوب ميشوند. سهام و اوراق قرضه كلا به عنوان اوراق بهادار معرفي ميشوند. (در حال حاضر در ايران، شركتهاي سهامي بخش خصوصي مجاز به انتشار اوراق قرضه نيستند و اين حق صرفا در اختيار دولت به منظور جذب نقدينگي جامعه و به كارگيري آن در طرحهاي ملي و در مواردي حتي به هدف به كارگيري اين وجوه براي تامين كسر بودجهء دولت كاربرد دارد.)
هنگامي كه يك شركت در اولين گام مبادرت به انتشار سهام به صورت عمومي ميكند، از همكاري يك بانك سرمايهگذاري جهت راهاندازي بازار اوليهء سهام (IPO) استفاده ميكند. بانك سرمايهگذاري، سهام منتشره از سوي شركت را در قيمت توافق شده يكجا خريداري ميكند; آن گاه اين سهام را به مشتريان بانك و يا اشخاص ديگر عرضه ميكند. شركتهايي كه داراي بازار اوليه ميشوند معمولا شركتهاي تازهاي هستند كه به مبلغ قابل توجهي از سرمايه نيازمندند. يك شركت سهامي ميتواند فقط يك بازار اوليه داشته باشد، هنگامي كه براي اولين بار مبادرت به عرضهء عمومي سهام ميكند. پس از آن شركت به عنوان شركت سهامي عام شناخته ميشود. يك شركت سهامي عام كه نياز به افزايش سرمايه براي توسعهء بيشتر كسب و كار خود دارد ممكن است انتشار سهام بيشتري را در آينده درخواست كند. اين كار به عنوان افزايش سهام در آينده يا افزايش سهام در جريان ناميده ميشود.برخي شركتها ممكن است، شكل عمومي يعني شركت سهامي عام را انتخاب نكنند. در اين حالت، شركت به عنوان شركت خصوصي - شركت سهامي خاص - محدود ميشود. اين امر زماني از سوي موسسان شركت برگزيده ميشود كه آنان نخواهند ديگران را در سود خود شريك كنند يا مايل نباشند كنترل شركت در اختيار شركا قرار گيرد.
غالب اطلاعاتي كه روزانه توسط رسانههاي خبري در بارهء خريد و فروش سهام گزارش ميشود، دربارهء سهامي است كه قبلا منتشر شده است. خريد و فروش روزانهء سهام به ندرت به بازار اوليهء سهام مربوط ميشود. اكثريت سهام معامله شده به عنوان معاملات دست دوم سهام (IPS) محسوب ميشود. از اين رو شركتهايي كه در ابتدا اين سهام را انتشار دادهاند در اين عمليات مستقيما نقشي ندارند.
ارزش سرمايهاي شركت CAPITALIZED VALUE مربوط به ارزش بازار سهام شركت ميشوند كه قبلا منتشر شدهاند و هم اكنون در دست دارندگان اين سهام قرار دارند بنابراين از سوي آنان قابل خريد و فروش هستند. ارزش سرمايهاي شركت ممكن است بيشتر و يا كمتر از ارزش دفتري - يا اسمي - BOOK VALUE شركت باشد. ارزش دفتري - يا اسمي- عبارت است از ارزش داراييهاي شركت كه در صورتهاي مالي زير عنوان حقوق صاحبان سهام منعكس و از دفاتر رسمي شركت استخراج ميشوند. ارزش سرمايهاي شركت همچنين ممكن است بيشتر يا كمتر از ارزش جايگزيني Replacement Value شركت باشد; يعني ارزشي كه در حال حاضر اگر شركت تصميم به جايگزيني داراييهاي خود بگيرد، خرج برميدارد. شركتها برخي اوقات به تجزيه سهام split ميپردازند. به اين ترتيب كه سهام در جريان outstanding share را با سهام جديد به ارزش اسمي تازهاي معادل نيم، يك سوم و يا يك چهارم قيمت اسمي پيشين تعويض كند. دراين حالت هر سهم پيشين به دو، سه يا چهار سهم جديد تقسيم ميشود.
هنگامي كه يك شركت سهام خود را به اين ترتيب افزايش ميدهد، وجه تازهاي به دست نميآورد. تجزيهء سهام معمولا هنگامي كه مديريت شركت قيمت هر سهم شركت را خيلي بالا ميپندارد، انجام ميگيرد. به وسيلهء تجزيهء سهام و كاهش قيمت آن به چند بار كمتر، خريد سهام تازه توسط سرمايهگذاران بيشتري انجام ميگيرد و اين امكان را در اختيار شركت قرار ميدهد كه جهت افزايش سرمايهء شركت در آينده از طريق انتشار سهام در جريان جديد، خريداران بيشتري را جذب كند.
● مردم چگونه سهم ميخرند؟
نفع اقتصادي، انگيزهء ابتدايي را براي خريد سهام ايجاد ميكند. نفع يا بازده هر سهم شامل دو بخش است: سود سهامكه پرداختهاي دورهاي ناشي از فعاليت سودآور شركت طي يك دورهء مالي مشخص است را در برميگيرد; و افزايش بهاي بازار سهم كه ناشي از وجود تقاضا براي خريد آن در بازار سهام - بورس اوراق بهادار - است. در بازار سرمايه، يك سرمايهگذار در واقع فقط با دو گزينه جهت بهرهبرداري از سرمايهگذاري خود در يك شركت روبهرو ميشود. خريد سهم يا اوراق قرضه اوراق قرضه همانند يك مطالبهء مالي در مقابل شركت است و از لحاظ ريسك مالي بر تمامي انواع سهام اولويت دارد. از اينرواوراق قرضه به نسبت سهام، سرمايهگذاري مطمئنتري است; بهويژه در وضعيت ضدتورمي يعني دورهاي كه بهاي كالاها و خدمات همچنين بهاي انواع داراييها و از جمله سهام به طور عموميسقوط ميكنند. در حاليكه سهام معمولا در وضعيت تورمي يعني دورهاي كه بهاي كالاها و خدمات به طور عمومي افزايش مييابند، برتري دارد; زيرا سهام شاخص داراييهايي است كه احتمالا در شرايط افزايش عمومي قيمتها با نرخ بيشتري نسبت به بهاي ساير كالاها و خدمات رشد ميكند. در اين حالت چون قيمت اسمي اوراق قرضه - يعني بهايي كه شركت انتشاردهندهء اين اوراق در سررسيد آن متعهد به پرداخت است - ثابت است، نميتواند آنگونه كه سهام شركتها در اين اوضاع و احوال افزايش قيمت پيدا ميكند، سودي را از اين زاويه به صاحبان خود برساند.
● واسطهگري مالي
سرمايهگذاران ميتوانند به دو طريق متفاوت سهام داشته باشند. راه اول مالكيت مستقيم است كه سرمايهگذاران سهام شركت معيني را به سبد سهام (PORTFOLIO ) شخصي خود ميافزايند. به اين ترتيب حساب موجودي خود از سهام (ACCOUNT ) را افزايش دادهاند. نوع دوم، مالكيت مستقيم و از طريق مشاركت در يك شركت موسوم به واسطهگري مالي است. شركت واسطهگري مالي - نهاد سرمايهگذاري - از طريق مديريت سرمايهگذاري شركت كه وجوه سهامدار خود را در انواع مختلف سهام شركتهاي ديگر سرمايهگذاري ميكند تصور ميشود كه روش مطمئنتر از سرمايهگذاري در يك شركت معين است يعني واجد ريسك كمتري است. متنوعسازي سهام و ايجاد سبد سهام، وسيلهاي است كه سهامدار با احتمال خطر كمتري در سرمايهگذاري خود مواجه ميشود، زيرا ريسك (عدم اطمينان) در تعداد زيادي بنگاه اقتصادي و نه در تعداد كمي از آنها پخش ميشود. در اين حالت سرمايهگذاران، سهام شركت واسطهگري مالي را به حساب شخصي خود ميافزايند; در حالي كه شركت واسطه، خود مستقيما مالك سهام شركتهاي ديگر است.
● دلالها و كارگزاران
سرمايهگذاران معمولا جهت خريد و فروش اوراق بهادار از خدمات دلالها و كارگزاران استفاده ميكنند. برخي از اين كارگزاران به عنوان كارگزار تمام وقت محسوب ميشوند. كارگزاران تمام وقت، انواع گستردهاي از خدمات شامل شرايط مشاورهء سرمايه گذاري را براي سرمايهگذاران فراهم ميكنند. برخي ديگر، كارگزاران درصدي محسوب ميشوند. كارگزاران درصدي تنها به ارايهء خدمات در زمينهء خريد و فروش سهام به سفارش سرمايهگذاران ميپردازند. در مورد واسطهگريهاي مالي، سرمايهگذاران ميتوانند به طور مستقيم به آنان رجوع كنند. از اين قرار براي معامله با اين گروه، سرمايهگذاران نيازي به خدمات كارگزاران و دلالها ندارند. در هر دوي اين موارد، سرمايهگذار جهت تصميم گيري درباره اينكه با كدام يك از واسطهگريهاي مالي به معامله سهام بپردازد، بهتر است كه از مشاوره با مشاوران مالي متخصص در بازار سهام، استقبال كند.
چکيده:
بيشتر تحقيقات به اهميت نقش نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار سهام (BV/MV) تاكيد دارند. ارزش دفتري) BV ( ازجمع كل حقوق صاحبان سهام كه در تراز نامه عنوان شده است حاصل ميشود و ارزش بازار سهام (MV) از ارزش بازار ( قيمت تابلو ) در تعداد سهام بدست مي آيد
2-14 نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار سهام :
بيشتر تحقيقات به اهميت نقش نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار سهام (BV/MV) تاكيد دارند. ارزش دفتري) BV ( ازجمع كل حقوق صاحبان سهام كه در تراز نامه عنوان شده است حاصل ميشود و ارزش بازار سهام (MV) از ارزش بازار ( قيمت تابلو ) در تعداد سهام بدست مي آيد.
شركتهايي كه نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار سهام BV/MV بزرگتري دارند احتمالاً ريسك بيشتري هم خواهند داشت، زيرا با يك شوك در بازار مقدار MV مساوي BV و يا نزديك به BVخواهد شد. پس منطقاً ميتوان اينگونه حدس زد كه بزرگتر ريسك بيشتري را به همراه دارد و ريسك بيشتر مستلزم بازده بيشتر است.
از ديدگاه ديگري هر چقدر اين نسبت كوچكتر باشد ميتواند نشانگر اين موضوع باشد كه مدت زمان زيادي از تأسيس شركت گذشته و از آنجائيكه اكثر قريب به اتفاق شركتها به علت مسائل مالياتي نميخواهند داراييها را تجديد ارزيابي نمايند لذا اين موضوع باعث تفاوت فاحش بين MV و BV ميشود. شركتي، پس از گذشت ساليان زياد شهرت كسب كرده در صورتيكه اين حسن شهرت در دفاتر مالي ثبت نشده ولي در ارزش بازار خودش را نشان ميدهد و باعث تفاوت ارزش دفتري با ارزش بازار سهام ميشود. پس هر چقدر اين نسبت كوچكتر باشد محتملاً شركت قدرت مالي بيشتر و ريسك كميدارد پس بالطبع بازده كمتري هم خواهد داشت.
از ديدگاهي ديگر، هرچقدر نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار سهام كمتر باشد، نشان دهندة سهام رشدي است وهرچقدر مقدار آن نسبت، بيشتر باشد، بيانگر سهام ارزشي است.(بيك،1381)
2-15 ارزش دفتري سهام (BOOK VALUE):
يك معيار براي ارزش سهام، ميتواند ارزش دفتري باشد كه معرف خالص داراييها است. ارزش دفتري كل شركت معمولاً به اندازه ارزش دفتري هر سهم اهميت ندارد، به ويژه هنگاميكه بيش از يك نوع سهام منتشر شده باشد. ارزش دفتري يك سهم معمولاً با ارزش بازار آن برابر نيست زيرا ارزش دفتري سهام مبتني بر ارزش داراييهاي ثبت شده درتراز نامه است، در حالي كه ارزش بازار برمبناي ارزيابيهاي سرمايهگذاران از ارزش متعارف داراييهاي شركت و نحوه عمليات آن تعيين ميگردد.
محاسبه ارزش دفتري بسيار ساده است. اگر سرمايه شركت كلاً از طريق انتشار سهام عادي تامين شده باشد، جمع سرمايه برتعداد كل سهام منتشر شده تقسيم ميگردد. اگر سرمايه شركت از طريق انتشار بيش از يك نوع سهم تامين شده باشد، مانده حسابهاي سهام ممتاز بايد ابتدا از جمع سرمايه كسر و سپس ارزش دفتري سهام عادي محاسبه گردد.
محاسبه ارزش دفتري سهام عادي براين فرض مبتني است، كه مانده حساب سود انباشته كلاً به سهامداران عادي تعلق دارد. هر چند، اگر سود سهام معوق براي سهام ممتاز با سود انباشته وجود داشته باشد، مقداري از سود انباشته متعلق به سهامداران ممتاز خواهد بود. بنابراين در صورت وجود سود سهام معوق، لازم است كه ابتدا مبلغ اين سود سهام از مانده سود انباشته كسر و سپس ارزش دفتري سهام عادي ( با احتساب مبلغ باقيمانده سود انباشته ) محاسبه گردد .(حسابداري مالي ، نشريه شماره 81 )
2-16 ارزش بازارسهام (Market Value):
ارزش بازار سهام به عنوان معياري از ارزش سرمايهگذاري، براي سهامداران حائز اهميت است، ارزش بازار كليه سهام منتشر شده معرف ارزش جاري شركت است.
بسیاری از افراد فکر می کنند ریسک به معنی ضرر و زیان است،اما چنین نیست.ریسک وقتی پیش می آید که آن چیزی که در واقعیت در حال وقوع است با پیش بینی،فکر و تحلیل ما تفاوت داشته باشد.
هرچقدر تفاوت بین واقعیت با آن چیزی که ما پیش بینی کرده ایم بیشتر باشد،ریسک هم بالاتر می رود.
درواقع ما با آموزش هایی که در حوزه بورس یا هر بازار مالی دیگری می بینیم و با تحلیل هایی که انجام می دهیم سعی می کنیم خودمان را آماده کنیم تا قدرت پیش بینی مان به آینده نزدیک تر باشد.
یکی از راه های مقابله با ریسک در بورس این است که باتشکیل سبد سهام،سرمایه گذاری کنید،به این معنی که از هر صنعت موجود در بورس بهترین سهم آن را بخرید.این کار ریسک سرمایه گذاری را کم می کند.
اگر به هر دلیلی یکی از سهم های سبد شما افت کرد با سود یک سهم دیگر موچود در سبد می توان آن را جبران کرد و درمجموع به بازدهی مورد نظر رسید.
یک سری از ریسک ها در بازار بورس،پیش از به وجود آمدن علائم هشداردهنده،خود را نشان می دهند.باید حواستان به این علائم باشد تا بتوانید سرمایه تان را درست مدیریت کنید.
حدود 70 تا 80 درصد سهام پیش از ریزش یا نزول نشانه های هشدار خود را نمایان می کنند:مثلاممکن است حجم معاملات شان یک مرتبه متفاوت شود یا یکسری واگرایی هایی در نمودارهای قیمتی شان پیش می آید که همه از نشانه های آفت آن سهم است.
دسته دیگری از ریسک ها هستند که ممکن است در کوتاه مدت اثر بدشان کم باشد اما اگر به آنها توجه نکنیم مطمئنا در بلند مدت آثار بسیار مخربی خواهند داشت.اگر شما بدون برنامه و استراتژی اقدام به خرید و فروش کنید این خطرات به سراغ تان می آیند و دربلند مدت نه تنها سودی نمی کنید بلکه سرمایه اصلی تان را هم از دست خواهید داد.
دسته دیگری از ریسک ها کاملاغیر قابل پیش بینی هستند.به این نوع،ریسک های سیستماتیک می گویند.این گروه از ریسک ها در واقع عوامل بیرونی ای هستند که در بازار بورس تاثیر می گذارند،مثل جنگ،رکود اقتصادی و .....درصد وقوع این ریسک ها بسیار پایین و افرادی که در آن فعالیت می کنند هستند.این ریسک ها به میزان مطالعات،بررسی سهام و تصمیمات شما بر می گردند.هرچه تسلط شما بر بازار و سرمایه تان بیشتر باشد این ریسک ها کمتر شما را تهدید می کنند.
توصيه موفقيت بلند مدت در بازار سهام
چکيده:
با وجود اينكه هيچ قاعده مشخصي براي خريد و فروش بازار سهام وجود ندارد، ولي قواعد خاصي وجود دارد كه قابل رد كردن نيست. چند قاعده عمومي كه مي تواند به سرمايه گذاران درك بهتري از شرايط بازار با ديد بلند مدت بدهد ارائه مي شود.
۸ توصيه موفقيت بلند مدت در بازار سهام
۱) فروش سهام زيانده و نگهداري سهام سودده:
معمولا سرمايه گذاران سهامي كه افزايش قيمت پيدا مي كنند مي فروشند ولي سهامي كه با كاهش قيمت مواجه شده اند را به اميد بالا رفتن قيمت نگهداري مي كنند. اگر سرمايه گذار زمان صحيح براي فروش سهامي كه با كاهش قيمت مواجه شده اند را تشخيص ندهد ممكن است كه سهام پس از مدتي كاملا بي ارزش شود. البته نگهداري سهام ارزشمند و فروش سهام كم ارزش از نظر تئوريك ايده جالبي است ولي در عمل مشكل است.اگر سياست شما براي سبد سهام فروش سهام پس از يك ميزان افزايش مشخص (به عنوان مثال ۲ برابر) باشد ممكن است هرگز در بازار سهام موفق نباشيد. توصيه مي شود سهامي كه آينده خوبي دارند را به واسطه سياست هاي غلط شخصي دست كم نگيريد.اگر شما درك خوبي از پتانسيل سرمايه گذاري خود داريد ممكن است سياست هاي غلط شما باعث محدود كردن سود شما شود.در مورد سهامي كه با كاهش قيمت مواجه مي شوند واقع بين باشيد و در عين حال پتانسيل هاي سهم را نيز در نظر بگيريد. مهم اين است كه اگر در تشخيص سهامي كه انتظار آينده خوب براي آن را داشته ايد، دچار اشتباه شده ايد واقع بين باشيد.از فروش سهام زيان ده نترسيد زيرا ممكن است براي جبران ضرر زمان را از دست بدهيد.در هر صورت مهم اين است كه شركت ها را با توجه به امكانات و توانمندي هايشان ارزيابي كنيد.
۲) شايعات بازار را جدي نگيريد :
شايعات موجود در بازار را جدي نگيريد حتي اگر از طرف دوست شما و يا شخص مطلع در بازار باشد زيرا هيچ كس نمي تواند پيش بيني درستي از آينده يك سهم داشته باشد.زماني كه شما سهمي را براي خريد انتخاب مي كنيد مهم اين است كه دليل انجام اين كار را بدانيد. تحقيق كنيد و شركت مورد نظر را ارزيابي كنيد. تكيه بر شايعات ديگران به نوعي شبيه قمار است پيش از تصميم به خريد ممكن است در برخي موارد تكيه بر صحبت هاي ديگران سودده باشد ولي اين عمل شما را از تبديل شدن به يك سرمايه گذار مطلع باز مي دارد و اين آگاهي تنها رمز موفقيت درازمدت است.
۳) با نوسانات جزئي دلسرد نشويد :
در بند ۱ اهميت تشخيص به موقع سودآوري سهام بيان شد. به عنوان يك سرمايه گذار با ديد بلندمدت، نگران تغييرات قيمت در كوتاه مدت نباشيد.به خاطر داشته باشيد كه به جاي نگراني نسبت به نوسانات اجتناب ناپذير در كوتاه مدت به سرمايه گذاري خود مطمئن باشيد.يك سري از سرمايه گذاران از نوسانات روزانه سهم به دنبال سود هستند ولي سود بلندمدت وابسته به تغييرات ديگري در بازار است كه ممكن است چند ماه به طول بينجامد. پس ديد خود را برروي نظرات و تحقيقات خود متمركز كنيد.
۴) روي نسبت e/P تاكيد نكنيد:
سرمايه گذاران معمولا اهميت زيادي براي نسبت e/P قايل هستند. با وجود اينكه اين نسبت ابزار مهمي در بازار است ولي اتكاي تنها بر روي اين متغير براي خريد يا فروش خطرناك است. اين نسبت بايد در تركيب با شاخص هاي ديگر مورد ارزيابي قرار گيرد. بنابراين نسبت پايين e/P نشانگر ارزش بيشتر سهم نيست همان طور كه نسبت بالا نشانگر پايين تر بودن ارزش واقعي سهام نمي باشد.
۵) به دام سهام ارزان قيمت نيافتيد:
ممكن است برخي تصور كنند كه سهم ارزان قيمت زيان كمتري دارند. در حقيقت سهام ارزان قيمت بسيار ريسكي تر از سهام با قيمت بالا هستند.
۶) انتخاب يك استراتژي مشخص و تمركز روي آن:
افراد مختلف روش هاي مختلفي براي خريد يا فروش سهام در بازار بر مي گزينند. روش هاي مختلفي براي موفقيت در بازار وجود دارد و روش هيچ كس بر بر ديگران ارجحيت ندارد سرمايه گذاري كه روش مشخصي براي خريد سهام نداشته باشد ممكن است در بلندمدت با زيان مواجه شود.
۷) آينده نگر باشيد:
سخت ترين بخش سرمايه گذاري در بازار سهام اين است كه سرمايه گذار تصميماتي را اتخاذ مي كند كه نتايج آن در آينده مشخص مي شود نكته اي كه بايد مدنظر داشت اين است كه با وجود استفاده از اطلاعات گذشته براي تصميم گيري، آينده همه چيز را مشخص مي كند. اگر پس از اينكه سهام يك شركت با رشد قيمت مواجه شد اين سوال را از خود بپرسيد كه آيا اين سهم مي تواند بالاتر رود اين سوال شما را گمراه مي كند. درحالي كه سرمايه گذار بايد با بررسي وضعيت شركت نسبت به خريد آن اقدام كند.
۸) ديد بلند مدت داشته باشيد:
سودهاي كوتاه مدت اغلب باعث گمراهي سرمايه گذاران جديد مي شود و داشتن ديد بلندمدت براي يك سرمايه گذار ضروري است.اين بدان معني نيست كه خريد و فروش سهام منجر به كسب سود نمي شود ولي همانطور كه قبلا اشاره شد سرمايه گذاري در بازار سهام و مبادله در بازار سهام روش هاي متفاوتي براي كسب سود هستند. مبادله نياز به ريسك پذيري بالا دارد. در نظر داشته باشيد كه اين مبادلات نياز به منابع مالي، دانش و ريسك پذيري بالا دارد.
کانال تلگرامی عشق پول کلیک کنید